به بلندا بنگر
کسي مي گويد:
سر خود بالا کن، به بلندا بنگر.
به بلنداي عظيم، به افق هاي پر از نور اميد
و خودت خواهي ديد و خودت خواهي يافت خانه ي دوست کجاست...
خانه دوست در آن عرش خداست
خانه ي دوست در آن قلب پر از نور خداست
و فقط دوست، خداست.
نظرات شما عزیزان:
کاش هفت ساله بودم
روی نیمکت چوبی می نشستم
مداد سوسماری در دست
باصدای تو دیکته می نوشتم
تو می گفتی بنویس دلتنگی
من آن را اشتباه می نگاشتم
اخمی بر چهره می نشاندی و من
به جبران
دلتنگی را هزار بار می نوشتم!
روی نیمکت چوبی می نشستم
مداد سوسماری در دست
باصدای تو دیکته می نوشتم
تو می گفتی بنویس دلتنگی
من آن را اشتباه می نگاشتم
اخمی بر چهره می نشاندی و من
به جبران
دلتنگی را هزار بار می نوشتم!
دلم تنگ شده براى روزهاى کودکى!
که بهانه ى گريه ام داشتن يک عروسک بود!
نه يک آدم!!